{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
مژده آمدنت قیمت جان می ارزد/تاری از موی تو آقا به جهان می ارزد
ای حریم کعبه محرم بر طواف کوی تو/من به گرد کعبه می گردم به یاد روی تو گرچه بر محرم بود بوئیدن گل ها حرام/زنده ام من ای گل زهرا ز فیض بوی تو
این آخرین ستاره بخت است در زمین/آقای سبزپوش بهاری بیا ببین مرهم نمانده است و مداوا نمی شود/احساس های زخمی و دل های آهنین
کدام گوشه دنیا نهفته روی چو ماهت/اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید/تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع/شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند/این خاک احترام به دریا نمی کند نامت برای دفع بلا روی طاقچه است/ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند به امید بخشش آقا امام زمان و ظهورش
چشمی که داشت تازگی از شبنم نگاه/در انتظار با گذر لحظه شد عجین پر شد تمام ظرف زمان بی حضور تو/پس کی ظهور می کنی ای منجی زمین
یوسف شود، آن کس که خریدار تو باشد عیسی شود، آن خسته که بیمار تو باشد
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود آقا ببخش بس که سرم گرم زندگی است کمتر دلم برای شما تنگ می شود
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرهایقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
یارب ز غمش تا چند اشکم ز بصر آید بنشسته سر راهش، شاید ز سفر آید تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش کوکب شمرم هر شب، شاید که سحر آید
خدا کند که بهار رسیدنش برسد/شب تولد چشمان روشنش برسد چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز/به این امید که دستم به دامنش برسد
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید/چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد/ز بس که خون دل از چشم انتظار کشید
از فکر گناه پاک بودن عشق است/از هجر تو سینه چاک بودن عشق است آن لحظه که راه می روی آقا جان/زیر قدم تو خاک بودن عشق است
گفتم شبی به مهدی، اذن نگاه خواهم! گفتا که من هم از تو، ترک گناه خواهم! گفتم که ای امامم، از ما چرا نهانی؟! گفتا به چشم محرم همواره آشکارم!
تو هر زمان که بیایی بهار خواهد بود/مجال شادی بی اختیار خواهد بود خوش آن زمان که برآید به یک کرشمه دو کار/یکی ظهور امام و یکی شروع بهار
مژده آمدنت قیمت جان می ارزد/تاری از موی تو آقا به جهان می ارزد
ای حریم کعبه محرم بر طواف کوی تو/من به گرد کعبه می گردم به یاد روی تو گرچه بر محرم بود بوئیدن گل ها حرام/زنده ام من ای گل زهرا ز فیض بوی تو
این آخرین ستاره بخت است در زمین/آقای سبزپوش بهاری بیا ببین مرهم نمانده است و مداوا نمی شود/احساس های زخمی و دل های آهنین
کدام گوشه دنیا نهفته روی چو ماهت/اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید/تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع/شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند/این خاک احترام به دریا نمی کند نامت برای دفع بلا روی طاقچه است/ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند به امید بخشش آقا امام زمان و ظهورش
چشمی که داشت تازگی از شبنم نگاه/در انتظار با گذر لحظه شد عجین پر شد تمام ظرف زمان بی حضور تو/پس کی ظهور می کنی ای منجی زمین
یوسف شود، آن کس که خریدار تو باشد عیسی شود، آن خسته که بیمار تو باشد
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود آقا ببخش بس که سرم گرم زندگی است کمتر دلم برای شما تنگ می شود
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرهایقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
یارب ز غمش تا چند اشکم ز بصر آید بنشسته سر راهش، شاید ز سفر آید تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش کوکب شمرم هر شب، شاید که سحر آید
خدا کند که بهار رسیدنش برسد/شب تولد چشمان روشنش برسد چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز/به این امید که دستم به دامنش برسد
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید/چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد/ز بس که خون دل از چشم انتظار کشید
از فکر گناه پاک بودن عشق است/از هجر تو سینه چاک بودن عشق است آن لحظه که راه می روی آقا جان/زیر قدم تو خاک بودن عشق است
گفتم شبی به مهدی، اذن نگاه خواهم! گفتا که من هم از تو، ترک گناه خواهم! گفتم که ای امامم، از ما چرا نهانی؟! گفتا به چشم محرم همواره آشکارم!
تو هر زمان که بیایی بهار خواهد بود/مجال شادی بی اختیار خواهد بود خوش آن زمان که برآید به یک کرشمه دو کار/یکی ظهور امام و یکی شروع بهار
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}